یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم. این شاهد گفتار و کردار باب و بهاءست. تا به حال در پی آن بودیم که بدانیم باب و بهاء در عبادت های خود، به کجا متوجه می شوند. در باره باب به اینجا رسیدیم که بی چاره، در واقع متوجه میرزا بهاء بود که پس از خود به خدایی رسید و او را قبله ی خود قرار داده بود و می پرستید.
شاهد این کلام، در آیات آسمانی بهاء موجود است آنجا که از زبان باب می گوید:
سخن نقطه اولی (باب) را در سختی دیگری از زبان تازه تر ابهی بشنود و از ناله آن حضرت شرم کند… و هذه صوره ما نزل من جبروت الله العلی العظیم بسم الله الاقدس العلیّ الأعلی هذا کتاب نقطه الاولی الی الذینهم آمنوا بالله الواحد الفرد العزیز العلیم و فیه یخاطب الذینهم توقفوا فی هذا الامر من ملأ البیانیّین.1
بهاء در این کلام، پیروان باب را برای ایمان به خود تحریک کرده و برای خود در دید آنان جایگاه می سازد.
میرزا در جای دیگر می گوید:
به جانم قسم، هر جا کلمه ربوبیت به زبان آوردم، مرادم از ربوبیت بر همه اشیاء، بهاء بود؛ اگر کلمه الوهیت از قلمم جاری شد، منظور ایشان بود که معبود جهانیان است؛ اگر سخن از محبوب و مقصود به میان آمد، بهاء محبوب و مقصود من و همه عارفین است. اگر کلامی از سجده گفته شد، نیتم سجده در برابر وجه متعالی و عزیز و منیع او بود. اگر کسی را تعریف و تحسین کردم، منظورم تعریف و تحسین اوست. از کسی کاری نخواستم مگر برای خشنودی او انجام شود.
از این بیهوده گویی ها در گفتار و نوشتار بهاء بسیار دیده می شود که بازگویی آن جز اصراف در وقت و هزینه سود دیگری ندارد.
پانوشت:
1. بدیع، ص 352، س4